جدول جو
جدول جو

معنی خورد و خواب - جستجوی لغت در جدول جو

خورد و خواب
(خوَرْ / خُرْ دُ خوا / خا)
خور و خواب. عمل خوردن و خوابیدن:
شه آن به بر دانش آرد شتاب
نباید که بفریبدش خورد و خواب.
نظامی.
مشو چون خر بخورد و خواب خرسند
اگر خود گربه باشد دل در او بند.
نظامی.
چهل روز باشد که بی خورد و خواب
ستیزیم با ابر و با آفتاب.
نظامی.
چو آسود روزی دو شاه از شتاب
ستد داد دیرینه از خورد و خواب.
نظامی.
چو انسان نداند بجز خورد و خواب
کدامش فضیلت بود بر دواب.
سعدی (بوستان).
همه همت من مقصور بر خورد و خواب بود. (انیس الطالبین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَ / خُ رُ خوا / خا)
عمل خوردن و خوابیدن. کنایه از راحت و آسایش است. (یادداشت بخط مؤلف) :
اگر همین خور و خواب است حاصل از عمرت
بهیچ کار نیایدحیات بی حاصل.
سعدی.
بیحاصلی نگر که شماریم مغتنم
از عمر آنچه صرف خور و خواب میشود.
صائب
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دُ خوَ / خُ)
خوراک. عمل خوردن. (یادداشت مؤلف). غذا. آنچه تغذیه را بکار است
لغت نامه دهخدا